عصر انتظار
آن سفر کرده که صد قافله همراه اوست-خدایا هرکجا هست تو سلامت دارش

 

 
 
 
کاش که بیاید و بهارى الهى را در دل هاى تک تک مان به پا کند و ما چشم دوخته در آینه ى معرفتش وشناساى قدر والایش، سر به اطاعت محضش نهیم وجان وسر به رهش فدا کنیم. خوشا روزى که بیاید آن سراسر مهر، آن لطف ازلى، آن محبت جارى وآن حقیقى ترین بهار...

ecy9odzhrqz9fm9tay5p.gif




ادامه مطلب
نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 31 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

 

شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
استاد: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت...
 

ecy9odzhrqz9fm9tay5p.gif




ادامه مطلب
نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 31 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست.
سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران
می خواهم از جور زمانه بگویم ، می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام.
 

ecy9odzhrqz9fm9tay5p.gif




ادامه مطلب
نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 31 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

 

 

191.gif191.gif191.gif

 

 

 

 

ecy9odzhrqz9fm9tay5p.gif




ادامه مطلب
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 23 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

برادر کوچکش مجروح شد. در رشت بستري اش کردند.

موقع ملاقات با آن همه درد گفت: «احمد! برات يه دختر پيدا کردم.» رفتند خانه شان حرف زدند.

قرار گذاشتند جمعه ي بعد آنها بيايند اصفهان، خطبه ي عقد را بخوانند. همه منتظر بودند. احمد گفت: «نمي آيند. يعني من گفتم نيايند.»

تعجب کرديم؛ پرسيديم: چرا؟

گفت: «آخر تماس گرفتند شرط عقد گذاشتند؛ نرفتن من به جبهه.»




«بسم رب الشهداء و الصالحين

وصيت نامه و يا بهتر بگويم؛ کارت عروسي.

عزيزان! در خانه ي خيلي ها براي پيدا کردن همسر آينده تان رفته ايد، اما خود آن خانه را پيدا کردم. ابدي، نوراني، داراي صاحبي بخشنده و مهربان. مهريه اش البته پرارزش است. اما در برابر او ارزشي ندارد. عروس من شهادت است.»

شهيد که شد، متن وصيت نامه اش را براي همه فرستادند تا همه در مراسم عروسي شرکت کنند.

مراسم باشکوهي بود.
 



نوشته شده در تاریخ دو شنبه 22 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

سفر مجازي به قبرستان بقيع
آیا تاکنون به مدینه سفر کرده اید ؟ آیا حس غریب حضور در قبرستان بقیع را درک کرده اید ؟ امروز می خواهیم سری به بقیع بزنیم . بهشتی که غربتش داغ دلهاست . اگرچه حضور واقعی میسر نیست اما می توان دیداری مجازی از آن سرزمین داشت . تصاوير سه بعدی و پانوراماي 180 × 360 درجه ما را بصورت مجازی به آنجا خواهد برد .
با دريافت تصاویر سه بعدی، مي توانيد خود را به طور كاملا واقعي در بقیع احساس كنيد.

از قابليت هاي انحصاري اين تصاوير مي توان به موارد زير اشاره كرد :
1) قابليت چرخش سه بعدي تصاوير (180 × 360 درجه) با استفاده از موس
2) طبيعي بودن تصاوير و القاي حس واقعي حضور در محل
3) بررسي محل از نگاه خود
4) قابليت زوم بر روي تصاوير (با استفاده از غلطت بالا و پایین رونده موس)
5) قابليت استفاده از اين تصاوير براي محافظ صفحه نمايش (screen saver)

و اما بقيع كجاست ؟
بقیع نام سرزمینی است در مدینه که به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به قبرستانی برای مسلمانان تبدیل شد.
اولین کسی که در آنجا به توصیه رسول خدا دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر و امیرالمؤمنین علی علیه السلام به شمار می‌رفت؛ علی علیه السلام در سخنانش او را بسیار یاد می‌کرد و از روی علاقه‌اش به او، نام یکی از فرزندانش را عثمان نهاد.
رسول خدا برخی از شهدای احد و نیز فرزندش، ابراهیم، را در آنجا دفن کرد و به این ترتیب بر شرافت آن افزود. بعدها که عثمان بن عفان در قبرستان یهودی‌های مدینه به اسم حس کوکب دفن شد، معاویه بقیع را به قدری گسترده ساخت که قبر عثمان در بقیع قرار گیرد.
بقیع هم ‌اینک مزار چهار تن از امامان شیعيان ( امام حسن مجتبی(ع) ، امام سجاد(ع) ، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ) است. همچنین قبر بیشتر زنان پیامبر(ص) و نیز عباس عموی پیامبر(ص) و فاطمه بنت اسد، مادر امام علی علیه السلام، و برخی دیگر از بزرگان در این قبرستان قرار دارد. بقیع قبرستانی است مورد احترام همه فرقه‌های اسلامی، و اکنون در چند قدمی حرم پیامبر قرار دارد.

جهت دريافت تصوير و انجام سفر مجازي از طريق زير اقدام نماييد :



 دريافت تصوير سه بعدي قبرستان بقيع با حجم 2.36 MB   در آدرس زير :

 

http://www.ashoora.biz/3dtour/baqi.exe 

نحوه استفاده :
اگرچه اغلب کاربران در اولین نگاه متوجه امکانات این تصاویر خواهند شد اما بهتر است اشاره ای گذرا بر نحوه عملکرد آن داشته باشیم :
1) برای حرکت فقط باید ماوس را حرکت دهید تا به تمامی نقاط تصویر پاناروما دسترسی داشته باشید .
2) در این تصاویر شما می توانید به صورت مجازی لنز عکاسی را زوم کنید . از دکمه اسکرولر ماوس و یا کلیدهای PageUP و PageDown برای تعویض بزرگنمائی تصویر از لنز ۱۷ میلی متر تا لنز ۷۵ میلی متر استفاده کنید . ضمنا این کار را می توانید با نگاه داشتن کلید سمت راست ماوس و عقب و جلو کردن ماوس نیز انجام دهید .
3) برای انتخاب تصویر پاناروما ( سه بعدی ۱۸۰ در ۳۶۰ درجه ) به عنوان محافظ صفحه نمایش ( Screen Saver ) از کلید F5 استفاده کنید .(البته در ابتدا و قبل از اجرای تصویر آن را به محل مشخص و ثابتی انتقال دهید تا پس از فشردن کلید F5 ، تصویر همیشه از همانجا فراخوانی شود.)
4) برای خروج از کلید ESC استفاده کنید .
 



نوشته شده در تاریخ دو شنبه 22 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

اهميت ياري امام عصر عليه السلام

نخستين مطلبي كه بايد متوجه آن بود ، اهميت ياري امام عصر عليه السلام است خداوند متعال روزي بخش همه‌ي مخلوقات و غني و بي‌نياز است و به هيچ همراهي و كمكي محتاج نيست ،‌هدفي كه خداوند از خلقت جن و انس بيان داشته و آن را « بندگي » خود معين فرموده در حقيقت هدف او نيست ، بلكه نتيجه‌ي مطلوبي است كه بايد مخلوقات مختار به آن برسند . هدف خلقت ، بندگي و سرافكندگي انسان‌ها بوده است و در حقيقت برنامه و دستورالعملي‌ كه با پيگيري آن ميتوانند به سعادت برسند . با اين اوصاف ، اگر خداوند از كسي ياري خواست در حقيقت براي امتحان خود اوست . به فرموده‌ي اميرالمومنين عليه السلام :

« ] خدا [ از روي خواري و ضعف از شما ياري نخواسته ... او در حالي از شما ياري طلبيده كه لشكريان آسمان‌ها و زمين از آن اوست و او عزيز و حكيم مي‌باشد ... خواسته است شما را آزمايش كند كه كدام يك عمل نيكوتر داريد .» (1)


خداوند متعال خود فرموده :

يا أيها الذين آمنوا كونوا انصارالله ..

اي ايمان آورندگان ياران خدا باشيد .

و نيز ياري ولي خود را ياري خود قرار داده است .

..كما قال عيسي بن مريم للحواريين من انصاري إلي الله قال الحواريون نحن انصار الله (2)

همان گونه كه عيساي مريم به حواريون گفت ياران من به سوي خدا كيانند ؟ حواريون گفتند : ما ياران خداييم.

وقتي حواريون روح خدا از سوي او به ياري طلب شدند ، در واقع پاي در راه ياوري خداوند نهادند . به اين ترتيب است كه حواريون ائمه عليهم السلام كه شيعيان ايشان باشند – با ياري رساندن به اوليا و موالي خويش در واقع انصار خداوند شده‌اند چنان كه ياران اباعبدالله عليه السلام را در زيارت شهداي كربلا « انصار الله » ميخوانيم .

پس اصل نخست اين است كه بدانيم ياري امام عصر عليه السلام ياري خداست . امام نيز دست نيازش جز به سوي خدا دراز نيست و تمامي خلايق ، آنچه دارند به بركت او و از دست اوست . اما ياري او در واقع لطفي است كه او در حق ما مي‌كند همين كه اجازه بدهد ما بلايي را از وجودش دفع كنيم يا باري از دوشش برداريم يا دردش را تخفيف دهيم ، در حقيقت سود و نفعي را نصيب خود ما كرده است .

امام عليه السلام اگر بخواهد كسي را به درجه‌ي والاي بندگي برساند و بنده‌اي را به سوي هدفي كه براي آن به دنيا آمده رهنمون شود ، به او اذن ياوري خود را مي ‌دهد چرا كه مطيع امام شدن ، در حقيقت پيگيري فرامين الهي است ، و فرامين الهي همگي يك سمت و سو دارند و آن هم بندگي است . پس هر چه انسان‌ها سعي كنند امامشان را بهتر بشناسند و هر قدر در مسير طاعت و معرفت ايشان تلاش بيشتري كنند ،‌به هدف خلقتشان نزديك‌تر شده‌اند كه البته به هر چيزي نيز برسند جز فضل و محبت امام در حق آنها نبوده است .


رفع غربت با معرفت

سه معناي اوليه‌ي غربت « ناشناختگي » ، « ياد مرگي » و « فرو نهادگي » به عدم معرفت انسان‌ها به امامشان باز مي گردد اگر افراد امامشان را نشناسند به ياد كرد او اهميت لازم را نمي‌دهند و قهراً شكر عملي اوصاف امامشان نيز تحقق پيدا نمي‌كند لذا نخستين وظيفه‌اي كه برگرده‌ي انصار آن حضرت قرار مي گيرد ، اين است كه اولاً با عمل خود نشان دهند كه در حد توان ، به شكر مولايشان و اشاعه‌ي ياد او اقدام مي‌كنند ، ثانياً به دنبال تقويت معرفت در وجود خود ، ديگران را نيز به اين راه بكشانند و مزه‌ي شناخت صحيح امام را در كام آنها بگذارند و در واقع به معرفي امامشان بپردازند .

شيعيان بايد خود را نسبت به ديگران مسؤول بدانند .هر يك از ما در شناخت اماممان داراي رتبه‌اي هستيم . امام شناسي امري گسترده و نسبي است و افراد در معرفت نسبت به امام ، در مراتب مختلفي قراردارند . لذا هر كس در هر پله‌‌اي هست بايد براي ارتقاي معرفتي ديگران تلاش نمايد و آنان را از معرفتي كه دارد بهره ور كند اگر اين معرفت براي افراد حاصل شود ، طبعاً نتيجه ي آن شكر قلبي و محبت وشوق نسبت به آن وجود مبارك است به دنبال مي آيد و شكر قلبي و محبت ، بانفوذ به زبان و ديگر اعضاء و جوارح از كفران اين نعمت بزرگ بازمان خواهد داشت .

اين تكليف ( شناساندن امان زمان عليه السلام ) از جانب خداوند بر عهده‌ي انبياء و در رتبه‌ي نازل‌تر بر گردن ما نهاده شده است و به فضل الهي ثواب فراواني براي آن قرار داده‌اند .

امام حسن عسكري عليه السلام از قول امام سجاد عليه السلام چنين نقل مي‌كنند :

خداي متعال به حضرت موسي عليه السلام وحي كرد كه : اي موسي ! مرا نزد آفريدگانم محبوب ساز و آنها را هم محبوب‌ من كن ! حضرت موسي عليه السلام پرسيد : اي پروردگار من چگونه عمل كنم ؟! فرمود : نعمت‌هاي مرا به ياد آنها بياور تا مرا دوست بدارند . اين كه تو يك بنده‌ي فراري از درگاه من ،يا كسي را كه درگاه مرا گم كرده به من بازگرداني، براي تو بهتر است از اين كه صد سال عبادت كني به طوري كه روزها روزه‌ بگيري و شبها به عبادت بايستي ...

( حضرت موسي عليه السلام ) پرسيد : كسي كه درگاه تو را گم كرده كيست ؟

خداي متعال فرمود : الجاهل بإمام زمانه و الغائب عنه بعد ما عرفه ، الجاهل بشريعه دينه وتعرفه شريعته و ما يعبد به ربه و يتوصل به إلي مرضاته.(3)

كسي كه امام زمانش را نمي شناسد و بعد از اين كه او را شناخت از او غايب است . كسي كه به آيين دين خود آگاه نيست ، شريعتش را و راه بندگي پروردگارش را به او ياد بدهي و از طريق جلب رضايت خدا را به او بشناساني.



امام عصر عليه السلام باب خداست كه اگر كسي جز راه او راهي براي درك معرفت خداوند برگزيند ، به هلاك افتاده است .در واقع « ضالّ » يا گمراه كسي است كه نسبت به امام عصر عليه السلام خويش جاهل است و وظيفه‌ي ديگران اين است كه راه و رسم دين و شريعت را به او بياموزند نو از سرگرداني و بلاتكليفي نجاتش دهند .پس اهل معرفت نسبت به دو دسته - البته به قدر تبحر و آگاهي و معرفت خود - مسووليت دارند . نخست كساني كه امام خود را مي‌شناسند و دوم افرادي كه با وجود اين شناخت به وظيفه‌ي خود جاهل و ناآگاهند .


پی نوشتها :

(1) نهج البلاغه – ترجمه فقیهی ، خطبه 181.

(2) سوره صف ، آیه 14

(3) بحارالانوار ، ج2 ، ص4.
 



نوشته شده در تاریخ دو شنبه 22 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

مطابق روايات متعدد ، از بردن نام حضرت مهدي (ع) كه همنام پيامبر اسلام (ع) است نهي شده ، از اين رو نام او را در نوشتن اين گونه ‹‹م ح م د›› مي نويسند؟ آيا نام بردن او حرام است ؟
اين مسأله يك مسأله فقهي است ، بعضي از علما و فقها از بررسي روايات چنين استفاده كرده اند كه در عصري (مانند غيبت صغري) كه خطر و فشار بسيار بود و براي حفظ جان حضرت مهدي (ع) و ديگران نياز به تقيه و رازپوشي بود ، امامان (ع) از بردن نام آن حضرت نهي نموده اند ، ولي در اين عصر كه تقيه اي در كار نيست ، بردن نام او اشكال ندارد .
بر همين اساس يكي از واسطه ها ، همين سوال را از ناحيه مقدسه نمود ، از طرف حضرت مهدي (ع) چنين پاسخ آمد :
ان دللتم علي الاسم اذا عوه، و ان عرضواالمكان دلوا عليه:
‹‹اگر آنها را به نام حضرت مهدي (ع) آگاه سازيد ، آن را ظاهر مي سازند ، و اگر مكانش را بشناسند بر ضد او اقدام مي كنند.›› (وسائل الشيعه، ج11، ص488)
بر همين اساس ، در مواردي كه تقيه و خطر جاني نبوده ، حتي خود امام حسن عسكري نام مبارك حضرت مهدي (ع) را به زبان آورده است ، از جمله روايت شده امام حسن (ع) گوسفندي را به عنوان عقيقه ، براي بعضي از اصحابش فرستاده و فرمود :
هذه من عقيقه ابني محمد :
‹‹اين گوسفند ، عقيقه فرزندم محمد (حضرت مهدي) است.›› (وسائل الشيعه، ج11، ص489)جماعتي از علماي بزرگ ، مانند : شيخ مفيد ، علامه حلي، فاضل مقداد ، سير مرتضي و محقق در كتب خود به ذكر نام مبارك حضرت مهدي تصريح كرده اند ، نظريه شيخ حر عاملي نيز همين است . علامه اربلي نيز تلفظ به نام حضرت مهدي (ع) را در آنجا كه تقيه نباشد جايز مي داند .




 



نوشته شده در تاریخ دو شنبه 22 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

 

داستان یک روز دانشجوئی با یاد صاحب العصر و الزمان

 

 

 

 

 

 چشم باز کردم . زود بود، صبح خیلی زود. شما بیدار بودی اما، بیدار شدم و  دست و صورتم رو شستم، وضو گرفتم ،حاضرشدم، بابا منو رسوند تا سرویس دانشگاه، سوار شدم ،چقدر خسته و خواب آلودم ، چقدر دوست دارم بخوابم... ، نه نمی خوابم ، می ترسم بخوابم ، اگه بخوابم و چشمام سنگین شه ، وضوم باطل بشه شرمنده آقام می شم .

 

 

 

 

 


 

الان که صبحه و بیداره باید بهش بگم آقا جون منم بیدارم ،خودت امروز هم هوامو داشته باش...

راننده چقدر آروم می ره . وای چه خونسرد. دل تو دلم نیست.
اگه سحر بشه و نمازم قضا بشه... واای

چشم انتظاری چه سخته. کاش تندتر بره. چشمم به جاده س واسه رسیدن به مسجد تو راه ...

خب الان باید بره تو این ورودی..... ااااااا نرفت
هنوز امید دارم شاید می خواد از اون یکی بریدگی بره
امااااا نرفت.......................

و من ماندم مثل هر روز بایک سوال بزرگ . چرا؟

دلم می شکند این بار سخت تر. عادت دارم به این دلشکستگی ها
آقاجان!
من.
هر روز وقتی که باید از راننده سرویس خواهش کنم که
مسجد توی راه وایسه تا من نمازمو بخونم.

وقتی که از هر 3 روز 2 روزشو یادش می ره یا دوست نداره وایسه

وقتی اون روزهایی که یادشه و مسجد وایمیسته من تنها نفریم که پیاده می شم واسه نماز

وقتی همه پله ها رو می دوم تا نمازم قضا نشه و زود برگردم که فرداش هم راننده وایسه

دلم می شکنه

آقا جون !
من دلم می گیره وقتی پامی شم که از اتوبوس پیاده شم همه هم سن و سال هام شکل علامت سوال یا تعجب می شن .

ولی شاد می شم اون روزایی که غیر از من چند نفر دیگه هم بلند می شن واسه نماز .

مولای من چقدر غریب شدی !
آقا جونم این آدما قیام یادشون رفته
می ترسم آقا ، می ترسم از این جوونا

آقا جون ! ولی خودم برات قیام می کنم آقا
خودم تنهایی میام برات جون می دم

تو صف کشته مرده هات اولین نفر خودمم.

امام مهربونم. مهدی جان برامون دعا کن

وضعیت آلودگی دل هامون از حد هشدار خیلی وقته گذشته
برامون دعا کن گل نرگس. تنها دلخوشی ما توئی آقا جان

 

 

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

التمــــــــــــاس دعـــــــــــــا

09109551596

 



نوشته شده در تاریخ دو شنبه 22 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

 

1- به خاطر داشته باش که عشقهای سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردنها و ریسکهای بزرگ محتاجند.

2 ـ  وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.

3 ـ  این سه میم را از همواره دنبال کن:

3 ـ1 ـ محبت و احترام به خود را

3 ـ2 ـ محبت به همگان را

3 ـ3 ـ و مسئولیت پذیری در برابر کارهایی که کرده ای

4 ـ به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می جویی گاه یک شانس بزرگ است.

5 ـ اگر می خواهی قواعد بازی را عوض کنی اول قواعد را بیاموز.

6 ـ به خاطر یک مشاجرۀ کوچک، ارتباطی بزرگ را از دست نده.

7 ـ وقتی دانستی که خطایی مرتکب شده ای، گامهایی را پیاپی برای رفت آن خطا بردار.

8 ـ بخشی از هر روز خود را به تنهایی گذران.

9 ـ  چشمان خود را نسبت به تغییرات بگشا، اما ارزشهای خود را به سادگی در برابر آنها واننه.

10 ـ به خاطر داشته باش گاه سکوت بهترین پاسخ است.

11 ـ شرافتمندانه بزی؛ که هر گاه بیشتر عمر کردی، با یادآوری زندگی خویش دوباره شادی را تجربه کنی...

12 ـ زیرساخت زندگی شما، وجود جوی از محبت و عشق در محیط خانه و خانواده است.

13 ـ در مواقعی که با محبوب خویش ماجرا می کنی و از او گلایه داری، تنها به موضوعات کنونی بپرداز و سراغی از گلایه های قدیم نگیر.

14 ـ دانش خود را با دیگران در میان گذار... این تنها راه جاودانگی است.

15 ـ با دنیا و زندگی زمینی بر سر مهر باش.

16 ـ سالی یک بار جایی برو که تا کنون هرگز نرفته ای.

17 ـ بدان که بهترین ارتباط آن است که عشق شما به هم، از نیاز شما به هم سبقت گیرد.

18 ـ وقتی می خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه را از دست داده ای که چنین را به دست آورده ای.

19 ـ در عشق و آشپزی، جسورانه دل را به دریا بزن.




ادامه مطلب
نوشته شده در تاریخ شنبه 20 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

انشای زير را به روش دانش آموز کلاس دوم دبستان بخوانيد                                                                                               ما حيوانات را خيلي‌ دوست داريم، بابايمان هم همينطور.ما هر روز در مورد حيوانات حرف مي‌زنيم ، بابايمان هم همينطور. بابايمان هميشه وقتي‌ با ما حرف ميزند از حيوانات هم ياد مي‌کند، مثلا امروز بابايمان دوبار به ما گفت؛ توله‌سگ مگه تو مشق نداري که نشستي پاي تلوزيون؟ و هر وقت ما پول ميخواهيم ميگويد؛ کره‌خر مگه من نشستم سر گنج؟

چند روز پيشا وقتي‌ ما با مامانمان و بابايمان ميرفتيم خون عمه زهره اينا يک تاکسي داشت ميزد به پيکان بابايمان. بابايمان هم که آن روي سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوري گوساله؟ آقاهه هم گفت: کور باباته يابو، پياده ميشم همچين ميزنمت که به خر بگي‌ زن دايي, بابايمان هم گفت: برو بينيم بابا جوجه و عين قرقي پريد پايين ولي‌ آقاهه از بابايمان خيلي‌ گنده تر بود و بابايمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابايمان گفت؛ مگه کرم داري آخه؟ خرس گنده مجبوري عين خروس جنگي بپري به مردم؟

 

ما تلوزيون را هم که خيلي‌ حيوان نشان ميدهد دوست ميداريم، البته علي‌ آقا شوهر خاله‌مان ميگويد که تلوزيون فقط شده راز بقا، قديما همش گربه و کوسه نشون ميداد. ما فکر مي‌کنيم که منظور علي‌ آقا کارتون پينوکيو باشه چون هم توش گربه‌نره داشت هم کوسه هم پينوکيو که دروغ مي‌گفت.

 

فاميلهاي ما هم خيلي‌ حيوانات را دوست دارند، پارسال در عروسي‌ منوچهر پسر خاله مان که رفت قاطي‌ مرغ‌ها، شوهر خاله‌مان دو تا گوسفند آورد که ما با آنها خيلي‌ بازي کرديم ولي‌ بعدش شوهر خاله‌مان همان وسط سرشان را بريد! ما اولش خيلي‌ ترسيديم ولي‌ بابايمان گفت چند تا عروسي‌ برويم عادت مي‌کنيم، البته گوسفندها هم چيزي نگفتند و گذاشتند شوهر خاله‌مان سرشان را ببرد، حتما دردشان نيامد. ما نفهميديم چطور دردشان نيامده چون يکبار در کامپيوتر داداشمان يک فيلم ديديم که دوتا آقا که هي‌ ميگفتند الله اکبر سر يک آقا رو که نمي‌گفت الله اکبر بريدند و اون آقاهه خيلي‌ دردش اومد. و ما تصميم گرفتيم که هميشه بگيم الله اکبر که يک وقت کسي‌ سر ما را نبرد.

 

ما نتيجه ميگيريم که خيلي‌ خوب شد که ما در ايران به دنيا آمديم تا بتونيم هر روز از اسم حيوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنيم و آنها را در تلوزيون ببينيم در موردشان حرف بزنيم و نميدانيم اگر در ايران به دنيا نيامد بوديم چه غلطي بايد ميکرديم.

 

 

 

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 20 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

 

بسم رب الشهداء واالصدیقین

 

 

سلام بر آقای غریبی که مونس  شبهایش بیابان خداست آری اوهم ارثیه ای از پدر خویش برده اوکه سر ناپیدایی با چاه بیابان داشت آقای من  غربت هدیه ایست از جانب مادرت ای کاش  معرفت کوفیان  را خدا از ما میگرفت شاید تو می آمدی گویند مادرت زهرا (س) بانی آمدنت است آخر کوفی را چه به وفا.........



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 18 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

 

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

 

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net


 

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

 


تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

نظر یادتون نره 

 09109551596

09148981668



نوشته شده در تاریخ دو شنبه 15 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

به نام حضرت دوست که هر چه داریم ونداریم از لطف وکرم اوست

 

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

مولا جان سالی که بی حضور تو تحویل میشود

خود جشن ماتمیست که تجلیل میشود .

امسال هم به سفره خود کم گذاشتیم

سینی که با سلام تو تکمیل میشود.

به امید سال ظهور حضرت ولی عصر (عج)

امیدوارم همه دوستان در سال جدید همواره سالی با موفیقت وسرشار از عشق ومحبت  داشته باشند.

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



نوشته شده در تاریخ یک شنبه 15 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.

«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند...

و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلداده دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می کنیم.

 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد




ادامه مطلب
نوشته شده در تاریخ یک شنبه 15 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

بنام خدا

آن که تاج سر من خاک کف پایش بود

از خدا می طلبم تا به سرم باز آید

 

گر نثار قدم یار گرامی نکنم

گوهر جان به چه کار دگرم باز آید

 

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید

 

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر

کز آتش درونم دود از کفن بر آید

 

بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران

بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

 

جان بر لبست و حسرت در دل که از لبانش

نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید

 

از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم

خود کام تنگ دستان کی زان دهن برآید

 

گویند ذکر خیرش در خیل عشق بازان

هر جا که نام مهدی در انجمن برآید

 

من با تمام هستی پا در رهم  نهادم

باقی نمیتوان گفت الا به جان گدازان


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 



نوشته شده در تاریخ یک شنبه 15 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

آقا جان یابن الحسن، این روزها در این حیرتکده وانفسا (دنیا) حفظ ایمان و اعتقادات و ارزش ها خیلی مشکل شده ، طوری که خیلی وقت ها می بینم که در مقابل خیلی چیز ها کم آوردم و.....

 

اقا جان ، خیلی دلم می خواست که چشمان نا لایقم به جمال تو منور بشه اما می دانم که نمی شود مگر اینکه شما منو ببخشی...

 

آخه چشمی که به گناه آلوده شده و خواسته های نفس لبیک گفته، به چیز های که نفس از او خواسته نگاه کرده کجا لیاقت داره که رخ رضای شما رو ببینه.

 

آخه زبانی که به انواع گناه آلوده شده و از فرط گناه لال شده،کجا لیاقت دارد که با توی مهربان هم کلام شود .

 

اخه گوش هایی که هر روز با گناه دم ساز شده ودیگر حرام و حلال نمی داند کجا لیاقت دارد....

 

آقا جان من نو مسافری هستم که قصد سفر کرده ام و می خواهم به کاروان عشاق تو بپیوندم ، اما هنوز در بیابان بر هوت و خار و خاشاک گناهان سر گر دانم هنوز نتوانستم از این بیابان خلاص شوم و مسیر جاده را پیدا کنم.

 

آقا جان ! فراز و نشیب ها و گردنه های صعب العبوری توی مسیر دارم می خواهم مرا یاری کنی که غیر از یاد و نام شما به چیز دیگری فکر نمی کنم.

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



نوشته شده در تاریخ شنبه 15 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

الهی...

الهی مرده ام من زنده ام کن

فقیرم دولت پاینده ام کن

الهی راه را گم کرده ام من

از این جویندگی یابنده ام کن

الهی سوختم در آتش جهل

رها از آتش سوزنده ام کن

اگر عمری گنه کردم الهی

کرم بر عمر باقی مانده ام کن

اگر شرمی نکردم از تو یا رب

تو با بخشندگی شرمنده ام کن

به آب رحمتت پاک از سیاهی

در این شام سیه پرونده ام کن

تهی دستم بگیر از لطف،دستم

زپا افتاده ام پوینده ام کن

غمم از حد گذشته شادی ام بخش

سرا پا گریه ام من،خنده ام کن

من ژولیده میگویم به زاری

الهی مرده ام من،زنده ام کن

 

((ژولیده نیشابوری))



نوشته شده در تاریخ شنبه 15 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

به نام آن كه انسان را مسافر كاروان انتظار گردانيد

 

 

سلام اى گل نرگس، اى كه شيرين ترين انتظار، انتظار تو هست

 

 

و بهترين منتظر، منتظر توبودن است مى توانم در يك كلمه پر معنا بگويم

 

 

گر عشقى هست و عاشقى نام تو معشوق و من عاشق و شيفته توأم

 

 

در انتظارت مى مانم و ز خداى بزرگ مى خواهم كه ظهورت را نزديك گرداند

 

 

ما محتاج يك نگاه گذراى شما هستيم، آقاجان زودتر ظهور كن و قلب

 

 

ما و رهبر مان را شاد گردان ما و رهبرمان در انتظار تو مى مانيم

خدا كند كه بيايى و ما هم يكى از يارانتان باشيم

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 15 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 14 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

 

 

 

 

 

 

 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 14 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

حدیث گذشت و بخشش

 

 

رسول خدا - صلّي الله عليه و آله - فرمود:
 بر شما باد به گذشت، زيرا که گذشت جز بر عزت بنده نمي افزايد. پس از يکديگر گذشت کنيد تا خداوند شما را عزت بخشد.
 
 
 

 



نوشته شده در تاریخ دو شنبه 14 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

 


  



نوشته شده در تاریخ دو شنبه 14 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |


     راهبي کنار جاده نشسته بود و با چشمان بسته در حال تفکر بود. ناگهان تمرکزش با صداي گوش خراش يک سامورايي به هم خورد ، سامورايي با صداي بلند گفت: پيرمرد، بهشت و جهنم را به من نشان بده.
راهب به سامورايي نگاهي کرد و لبخند زد. سامورايي از اينکه راهب بي­توجه به شمشيرش فقط به او لبخند مي­زند، برآشفته شد،شمشيرش را بالا برد تا گردن راهب را بزند!
راهب به آرامي گفت: خشم تو نشانه­ي جهنم است.
سامورايي با اين حرف آرام شد، نگاهي به چهره راهب انداخت و به او لبخند زد.
آنگاه راهب گفت: اين هم نشانه­ي بهشت.

     ********    

آيا نشانه خوبي براي بهشت هستين؟
بدونيد که خدا ما رو آفريده تا نشونه نيکويي خدا باشيم.
آيا نشونه خوبي هستيد؟ اگه نيستيد تلاش کنيد. سخت نيست.
بياين هميشه با لبخند زدن به ديگران نشانه بهشت باشيم براي ديگران.

آواى باد،انگار آواى خشكساليست

 بگذار تا بگويم تقدير لااباليست

 بايدكه عشق ورزيد،بايد كه مهربان بود

 زيرا كه زنده ماندن هر لحظه احتماليست !



 

 



نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 14 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |

 

بوی انتظار در دهان شب می پیچد و آدینه های منتظر این اردی بهشت بی تو،
دلتنگی نفس گرفته اند .
نمی آیی؟
به حال و روز ما نگاه نمی کنی؟

این طعنه زدن ها
این کی،کی گفتن ها
همه حکایت از خواهش های لبریز برای آمدن یک منجی دارد.
ما، عطش یک دم مسیحایی داریم تا بر این بی حوصله گی هایی مدام و این اخم
و تخم های کسل کننده مرهم بگزارد.

صبر کنیم؟

باشد

حالا که سهم ما انتظار است باز هم صبر می کنیم تا نفسهای خداییت یک روز
دلهای به زنگار نشسته و فرسنگها دور از همه این دهکده کوچک جهانی را صیقل
دهد.
آسمان همه‌جا یکرنگ نیست !
آسمانی که خورشیدش تو باشی، آبی‌تر است، حتی اگر گاهی غبار غفلت، سر و
رویش را بگیرد.
ما می‌بالیم زیر آسمانی ایستاده‌ایم که ستاره‌هایش امان اهل زمین‌اند.
آری حضرت خورشید، نامت که بیاید، دل‌مان هری می‌ریزد، بس که دوستت داریم.
به جمعه‌ها که می‌رسیم، آسمان ما رنگ انتظار می‌گیرد.
غروب‌هایش که دیگر هیچ...
آسمان همه‌جا یکرنگ نیست، آسمان ما آبی‌تر است.
کسی از حس اشتیاق چشم های ما خبر ندارد حتی آسمان، آسمان خودش دل پری
دارد این روزها، من از لابلای سرفه هایش صدای یک عمر انتظار را می شنیدم.
صدای سرفه ما اگر نمی آید، نه که نفسمان تنگ نشده نه، ما به آمدنت دل
بسته ایم و با این امید روزهایمان را نفس می کشیم و سکوت همیشه علامت رضا
نیست این را آسمان مدینه هم می گوید
چهل چله گذشت و منِ چله نشین، باز چشم انتظار چله ‏ای دیگر. چهل قنوت با
اشک و ندبه، که بیایی. بیایی و چشمان سرگردانم را آرامش همیشه باشی.
آقاجان! این روزها آسمان هم به دیدنت بی‏تابی می‏ کند. خورشید هر روز به
امیدی در دل آسمان، سبز می ‏شود و تمام آسمان را می ‏پیماید و در پایان
روی زرد و شرمگینش را در دلگیرترین افق ‏ها، در نقاب می‏ کشد و غروب می
‏آید. آسمان در قنوت خویش ستاره‏ ها را و ماه را می ‏آفریند.
چه شود که در همین نزدیکی، حرفی از جنس دعا، کسی از جنس شفا، بر دل یخ
زده ما مهمان شود و روزی از روز خدا، مژده وصلش دهند هم به زمین هم به
سماء. کاش غم‌کده، ویرانه و شمع دل، گرد جمالش، پروانه شود. آید از ره گل
نرگس، گل طاها که جهان منتظر روز ظهورش باشد و زمین، منتظر ناز قدمش و
سماء، محو جمال پر نورش. خواهد آمد مه تابان، کز جمالش، شرم کند ماه
آسمان. بارالها! در ظهورش نظری کن که همه تشنه بوی گل یاسیم، پر از حس
نیازیم و به بلندای عدالت، محتاج. به تبسم به کسی محتاجیم تا با آمدنش
دلها از نور وجودش روشنی و به یمن دل سر سبزش، شادی گیرند.


butterfly39.gifاَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَج butterfly39.gif 
  



نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 14 خرداد 1391 توسط مرتضی صحرایی |
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.