آقای شیخ علی خوئینی زنجانی نقل کرده اند که : ابوالزوجه ی اینجانب ،آیت الله آقای حاج شیخ میرزا محمدباقر زنجانی می گفتند: با عده ای از نجف اشرف برای زیارت امام حسین علیه السلام وارد کربلا شدیم و در مدرسه ی بادکوبه ای ها اقامت کردیم.
به رفقا گفتم:به زیارت حضرت ابالفضل العباس علیه السلام برویم.
یکی از طلبه ها گفت: حضرت ابالفضل العباس علیه السلام که امام نیست! من خسته هستم و حرم حضرت نمی آیم، شما بروید و بیائید ، بعداً هم می رویم برای زیارت امام حسین علیه السلام.
باری، او نیامد و ما رفتیم. وقتی برگشتیم دیدیم مدرسه شلوغ است ؛ پرسیدیم چه شده است؟ گفتند: شیخی رفته مستراح و در چاه افتاده است. وقتی که او را از چاه درآوردند ، دیدیم همان رفیق ماست! یکی از رفقا به وی گفت: دیگر از این غلط ها نکنی ها!
گفت: من با حضرت شوخی کردم. یکی از رفقا گفت: حضرت ابالفضل العباس هم با شما شوخی کرده والّا شما را هلاک می کرد!
منبع:کرامات حضرت عباس علیه السلام ص 163
مولف: سید محمد حسین محمودی
نظرات شما عزیزان: